قبل از سفر به اسپانیا چه فیلم‌هایی ببینیم؟

31 اردیبهشت، 1399
31 اردیبهشت، 1399
مدت مطالعه :
قبل از سفر به اسپانیا چه فیلم‌هایی ببینیم؟ پاسخ به این سوال از آن جهت اهمیت دارد که شما می‌توانید با دیدن فیلم های اسپانیایی تا حد زیادی از حال و هوای این کشور اطلاع کسب کنید. از دیگر سمت، اگر می‌خواهید در سفری تفریحی یا کاری، راهی اسپانیا شوید، دیدن این فیلم‌ها می‌تواند هم شما را سرگرم کند و هم جذابیت‌های اسپانیا را به شما نشان دهد. در این مطلب سعی کردیم بهترین فیلم های اسپانیایی را به شما معرفی کنیم. با اسمارتیز همراه باشید.

ملک‌الموت: نام لوئیس بونوئل را شاید در قسمتی از فیلم نیمه شب در پاریس (وودی آلن) شنیده باشید. در آن فیلم، شخصیت گیل با لوئیس بونوئل، سالوادور دالی و اسکات فیتزگرالد (نویسنده‌ی کتاب گتسبی بزرگ که بعدها فیلم آن نیز ساخته شد) در کافه قدیمی پاریس ملاقات می‌کند و به بونوئل پیشنهاد می‌دهد تا فیلمی به نام ملک‌الموت بسازد. البته بونوئل 50 سال قبل از شوخی وودی آلن با او، این فیلم را ساخته بود. ملک‌الموت داستان ساده و روانی دارد. گروهی از افراد که در خانه‌ی سینیور نوبیل مهمان هستند اما نمی‌توانند از آن خارج شوند. شاید بپرسید دلیل خارج نشدن این افراد چیست؟ باید بگوییم، هیچ. در واقع هر زمان که مهمانان می‌خواهند از اتاق و سالن پذیرایی خارج شوند، دستی نامرئی آن‌ها را در اتاق نگه می‌دارد.
بازی بونوئل با بیننده‌های فیلمش در اینجا تمام نمی‌شود. خانه‌ی مورد بحث در خیابان "مشیت الهی" قرار دارد. این فیلم به خوبی نقش و جایگاه نقدیر و جبر موجود در دنیای آدمی را نشان داده و می‌خواهد ناتوانی انسان در بسیاری از تصمیمات و خواسته‌ها را نشان دهد. هر کدام از مهمان‌های فیلم، "می‌خواهند" که از اتاق خارج شوند اما "نمی‌توانند". ملک‌الموت یک فیلم کمدی سیاه است که به خوبی توانسته در مدت 95 دقیقه خود، تماشاگران را سرگرم کند. این فیلم از دو بخش مهمانی و تلاش برای خروج تشکیل شده که در قسمت اول، کسل‌بار بودن مهمانی‌های مجلل به نمایش گذاشته شده است. در قسمت دوم نیز شاهد گفتگوهای گاهاً فلسفی و نتیجه گرایانه مهمانان برای عدم خروج از اتاق هستیم.
اوفلیا در فیلم هزارتوی پن
بهترین فیلم های اسپانیایی؛ اوفلیا در فیلم هزارتوی پن
هزارتوی پن: سینمای اسپانیا اگرچه دوران درخشان و جایگاه خوبی در بین کشورهای اروپایی داشت اما حضور آن‌ها در بازار فیلم‌های حوزه کودکان و فانتزی کمی کمرنگ بود. تا آنکه گیلرمو دل‌تورو با ساخت فیلم فانتزی هزارتوی پن، هم اسکار بهترین فیلم خارجی را برای خود و اسپانیا به ارمغان آورد و هم اثری جاودانه در سینمای جهان خلق کرد. هزارتوی پن داستان دختری به نام اوفلیاست که همراه مادرش در خلال جنگ جهانی دوم، به منزل ناپدری‌اش (که سرهنگ اسپانیاست)، آمده و می‌کوشد تا با محیط خود را وفق دهد. مادر اوفلیا باردار است و کمتر وقت رسیدگی به اوفلیا را دارد.
در شبی او با یک "پری" ملاقات می‌کند. پری به اوفلیا می‌گوید که او یک پرنسس است و باید 3 کار برای اثبات این خون اصیل انجام دهد. هزارتوی پن به خوبی توانسته مفاهیم فانتزی مانند روح، پری، جن و ماورا را با جنگ و اثرات زشت آن در کنار هم قرار دهد. از طرفی در طول فیلم، علاوه بر نشان دادن رشد جسمی و بلوغ جسمی اوفلیا، رشد فکری و شخصیتی او را نیز می‌بینیم. هزارتوی پن، اگرچه در دسته‌ی فیلم‌های فانتزی و کودکانه قرار می‌گیرد اما فیلمی سیاه با پایان‌بندی غمگین و هولناک است، از این رو درجه بندی سنی 13 سال را دارد. می‌توانید با دیدن این فیلم، هم اثری خوش ساخت و زیبا را ببینید و هم موسیقی بی‌نظیر آن را بشنوید.
خاویر باردم در نقش رامون سمپدرو
بهترین فیلم های اسپانیایی؛ خاویر باردم در نقش رامون سمپدرو
دریای درون: دریای درون فیلمی دردناک و غمگین است و از روی داستان زندگی رامون سمپدرو ساخته شده است. رامون سمپدرو غواص و شناگر اسپانیایی بود که در سن 25 سالگی دچار حادثه شد و هنگام پرش از صخره کنار دریای روستایش، در محاسبات خود دچار اشتباه شد و پس از فرود، دچار قطع نخاع و فلج کامل اعضا شد. او از 25 سالگی تا زمان مرگش، به مدت 30 سال در حال جنگیدن برای گرفتن حق پایان دادن به زندگی خود در دادگاه‌های اسپانیا و حقوق بشر استراسبورگ اتریش بود. او عقیده داشت، مرگی خود خواسته و با آرامش کامل، بهتر از زندگی کردن با درد و رنج است. او نویسنده چندین کتاب در مورد مرگ و زندگی خودش نیز بود.
آلخاندرو آمنه‌بار، کارگردان مشهور اسپانیایی که قبلا در فیلم‌های "چشمهایت را باز کن" و "دیگران" با ستارگان مشهور کار کرده بود، برای ایفای نقش رامون به سراغ خاویر باردم رفت. در تمام طول فیلم شما نه فقط به عنوان بیننده، بلکه گاهی به عنوان قاضی و تصمیم گیرنده، در معرض انتخاب خواهید بود. آمنه‌بار کوشید تا تصمیم گیری برای درستی یا نادرستی مسئله‌ی مرگ خودخواسته و اوتانازی را به عهده بیننده بگذارد. دیدن این فیلم، با تمام درد و تلخی‌های گاه و بیگاهش، می‌تواند در ذهن شما سوالات زیادی را ایجاد کند که پیدا کردن پاسخ آن‌ها، نهایتا به رشد شما می‌انجامد. می‌توانید این فیلم زیبا را با خانواده دیده و پس از آن، بحث و مجادله کنید.
خاویر باردم در فیلم ذیبا
بهترین فیلم های اسپانیایی؛ خاویر باردم در فیلم ذیبا
ذیبا (Biutiful): ذیبا، نه زیباست و نه رنگ و بویی از شادی و امید دارد. چهارمین فیلم آلخاندرو گونزالز ایناریتو، فیلمی کاملاً تاریک و بی‌امید است. این فیلم داستان مردی را روایت می‌کند که درگیر مشکلات فراوانی‌ست و می‌کوشد تا تک تک به آن‌ها پاسخ بگوید. هر چند که در میان روند کش‌دار و ملال‌آور فیلم، از همان ابتدا می‌فهمیم که قرار نیست این کارها به خیر منتهی شود. قرار نیست شخصیت اول فیلم، کارهایش را سر و سامان دهد و موفق شود؛ انگار که کارگردان تصمیم گرفته تا جایی که می‌تواند برای او بدبیاری خلق کند. شاید تا حدودی بتوان رد غم و سکوت Babel را در این فیلم نیز دید اما بابل در بسیاری از سکانس‌ها، به امید و گره‌گشایی می‌رسید، چیی که ذیبا از آن بی‌بهره است.
خاویر باردم در این فیلم، به خوبی نقش مردی را بازی کرده که هم شخصیتی خاکستری و نیمه تاریک دارد، هم پدری نه چندان خوب برای بچه‌هایش است، همسری‌ست که از عهده‌ی نقش شوهر برنمی‌آید و در انتها تسلیم بیماری و تقدیرش می‌شود. ذیبا، اگرچه ناامیدی محض را نشان می‌دهد اما از آن دفاع نمی‌کند و به جای آن می‌خواهد پیامدهای آن را نمایش دهد. ذیبا توانست در دو رشته‌ی اسکار (بهترین فیلم خارجی زبان و بهترین بازیگر نقش اول مرد) نامزد شود و خاویر باردم نیز جایزه بهترین بازیگرد مرد جشنواره‌ی فیلم کن را با این فیلم از آن خود کرد.
پوستی که در آن زندگی می‌کنیم
بهترین فیلم های اسپانیایی؛ پوستی که در آن زندگی می‌کنم
پوستی که در آن زندگی می‌کنم: پوستی که در آن زندگی می‌کنم، داستان مردی به نام دکتر رابرت لدگارد است که دختر خود را از دست داده و بعداً می‌فهمید که دخترش به خاطر تجاوزی که از سوی دوست پسرش به او شده دست به خودکشی زده است. رابرت در جراحی پلاستیک تخصص دارد و می‌خواهد رنجی ابدی و انتقامی همیشگی را برای پسر به ارمغان بیاورد. به همین دلیل با تغییر جنسیت پسر، کاری می‌کند تا همان رنج و درد دخترش را بچشد. Skin I Live In هرچند که کمی از واقعیت و فضای علمی دور می‌شود، اما حد و حدود خود را در مقایسه با فیلم‌های تخیلی حفظ می‌کند.
در واقع پدرو آلمادوار قصد ساخت فیلمی علمی یا پزشکی را نداشت. او تنها می‌خواست با بیانی ساده و روان، متجاوزان را در نقش قربانیان تجاوز نشان دهد. سادگی در روایت داستان باعث شده که هم با اثری یکدست و خوش فرم روبرو باشید و هم حوصله‌تان از دیدن فیلم سر نرود. پوستی که در آن زندگی می‌کنم، می‌خواهد آثار جبران ناپذیر تجاوز را بر قربانیان نشان دهد و تا حد زیادی نیز در این کار خوب عمل کرده است.
نمایی از فیلم چشم‌هایت را باز کن
بهترین فیلم های اسپانیایی؛ نمایی از فیلم چشم‌هایت را باز کن
چشم‌هایت را باز کن: چشم‌هایت را باز کن، آخرین فیلم لیست ماست که داستانی غم‌انگیز را در بستری عاشقانه روایت می‌کند. آلخاندرو آمنه‌بار، که این فیلم دومین فیلم او محسوب می‌شد، این بار از مثلث عشقی برای بیان داستانش کمک می‌گیرد. سزار پسری زیبا و خوش قیافه است که دختری به نام سوفیا را دوست دارد؛ در این بین دختری به نام نوریا نیز به سزار علاقه‌مند است اما مورد اقبال واقع نمی‌شود. نوریا به دلیل حسادت و همچنین غم ناشی از شکست عشقی، تصمیم می‌گیرد خود و سزار را بکشد اما در تصادفی که ایجاد می‌کند، خود می‌میرد و سزار زنده می‌ماند.
البته در این بین، صورت سزار دچار صدمه‌ی سنگینی می‌شود، به طوری که دیگر مانند قبل خوش قیافه نیست. از همین تصادف است که نقطه‌ی عطف فیلم شکل می‌گیرد و فیلم وارد فاز دیگری می‌شود. چشم‌هایت را باز کن، عاشقانه‌ای جذاب و دیدنی‌ست. نسخه‌ی هالیوودی آن نیز با نام Vanilla Sky و بازی تام کروز ساخته شد اما اقبال نسخه اصلی را نداشت. نکته جالب این دو فیلم، بازی پنه‌لوپه کروز در هر دو فیلم است.

قصد سفر به اسپانیا را دارید؟ مطالب «جاهای دیدنی مادرید» و «جاهای دیدنی بارسلونا» را از دست ندهید.
برچسب(ها)
موقعیت(ها)

اگر برای خیلی از افراد خواندن و نوشتن در همان دوران مدرسه به اتمام رسید، برای من اما تا همین حالا ادامه دارد. یکی از لذت‌های من در زندگی نوشتن است و این کار را 7 سال است که به طور مداوم انجام می‌دهم. همان مسیری که از نوشتن روزنگاری‌ها شروع شد، حالا به تخصص و راهی برای گذران اوقات بیکاری تبدیل شده است.

امتیاز دهید نظری تا کنون ثبت نشده است
نظرتو با ما مطرح کن
نظرات دیگران
اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می‌دهد.