وقتی نام یزد را میشنویم بیدرنگ یاد مسجد و خانههای کاهگلی میافتیم اما یزد فقط به کوچههای دلبرش خلاصه نمیشود.
دخمه زرتشتیان یزد با همهی جاذبههای شهر متفاوت است. بنای تاریخی – مذهبی زرتشتی که برای تدفین زرتشتیان استفاده میشد. دخمه زرتشتیان یا
برج خاموشان برای کسانی که تابهحال نام دخمه به گوششان نخورده بسیار جالب خواهد بود، پس پیشنهاد میکنیم در این مطلب همراه با
اسمارتیز بمانید.
شاید اینها را هم بپسندید!
بهترین زمان دیدن دخمه زرتشتیان
یزد آب و هوای کویری دارد و بهترین زمان برای دیدنش از پاییز تا اواسط زمستان است. هرچند که تعطیلات نوروزی و اوایل بهار هم جای خودش را دارد. با این حال، به طور کلی فصل
سفر به یزد، پاییز است. دخمه زرتشتیان هم چون در 15 کیلومتری شهر یزد است از این قانون مستثنا نیست. به این نکته هم توجه کنید که چون دخمه در جایی خشک ساخته شده و باید تقریبا کوهنوردی کنید تا به بالایش برسید، سرمای هوا و باد و طوفان را هم در نظر بگیرید. برای همین حتما قبل از رفتن، آب و هوا را چک کنید.
راه دسترسی به دخمه زرتشتیان
آدرس: استان یزد، 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد، منطقه صفائیه، کوه دخمه
مسیر دسترسی: 3 تا راه برای رفتن به دخمه زرتشتیان هست: خودروی شخصی، تاکسی و تاکسی اینترنتی و اتوبوسهای شهری. اگر میخواهید خیلی سریع به دخمه برسید، از تاکسیهای اینترنتی استفاده کنید. اگر هم میخواهید رفتن به دخمه زرتشتیان را قدری چالشیتر برگزار کنید، از پایانه شهدای محراب فجر فرهنگیان یا شهدای محراب ملاصدرا استفاده کنید.
“دخمه یزد به دادگاه زرتشتیان هم معروف است.”
هزینه بلیط و ساعات دسترسی
هزینه بلیط دخمه زرتشتیان برای گردشگران ایرانی: 5 هزار تومان
هزینه بلیط دخمه زرتشتیان برای گردشگران خارجی: 20 هزار تومان
ساعات بازدید: هرروز از 8 الی 17
مدت زمان پیشنهادی برای بازدید: 1 الی 2 ساعت
شماره تماس: 035 3823 2724
دانستنیهایی قبل از دیدن دخمه زرتشتیان
برج خاموشان یا دخمه زرتشتیان به زبان انگلیسی، برج سکوت و به زبان هندی، دَخمو ترجمه میشود. این دخمه روی کوه رسوبی و کم ارتفاعی قرار دارد. به جز یزد، در تهران، اصفهان، کرمان، سیرجان، تفت و اردکان هم دخمه هست اما برج خاموشان یزد، شاخصترین آنها است. البته شاید دلیلش به این خاطر است که یزد، پایتخت مذهبی زرتشتیان ایران است.
براساس اعتقاد زرتشتیان، 4 عنصر طبیعت یعنی باد، خاک، آب و آتش نباید آلوده شوند. به همین دلیل برای تدفین اجساد مردگان، آنها را در دخمه میگذاشتند تا کفتارها و کرکسها گوشت اجساد را بخورند و استخوان باقی بماند. از این راه، خاک دیگر آلوده نمیشد.
روش تدفین زرتشتیان در دخمهها تا دوره پهلوی رواج داشت تا اینکه در این دوره به درخواست اداره بهداشت یزد ممنوع شد. بعد از آن، زرتشتیان، مردگانشان را در قبرستانی در دامنه همین دخمهها به خاک میسپردند. با این حال، دیوارههای داخل قبرها را سیمانکاری میکنند تا اجساد با خاک تماس نداشته باشند.
وقتی به محوطهی برخ خاموشان یزد میرسید با دو فضای مجزا مواجه خواهید شد. یکی از این دخمهها که 15 متر قطر دارد، به دخمهی مانکجی هاتریا معروف است و آن یکی دخمه که در دورهی قاجار ساخته شده به اسم گلستان شناخته میشود و قطر دایرهاش 25 متر است. بنابراین وقتی از دور به دو دخمه نگاه کنید به خوبی متوجه باریکتر بودن دخمه مانکجی خواهید شد.
اما دخمه چیست؟ در واژهشناسی، دخمه به معنای دژخانه است. دژخانه به سرای پلیدی گفته میشود که امروزه به مکان ترسناک ترجمه شده. به اُستُدان هم دخمه گفته میشود. دخمه در اوستا، "دَخمَه" و در پهلوی "دَخمَک" خوانده میشود. زبانشناسان میگویند ریشه دخمه از واژه "دَگ" میآید که بعدها به داغ تبدیل شده است. معانی مختلفی برای دخمه تعبیر شده از جمله: گورخانه گبران، خانه زیر زمین برای مردگان، سردابه مردگان، گور و گورستان زرتشتیان.
دخمهها را باید طوری میساختند که حیوانات مردارخوار به آن دسترسی داشته باشند. به همین دلیل دخمهها سقف ندارند. در ابتدای ساخت دخمهها، هر حیوان گوشتخواری به اجساد دسترسی داشت اما به مرور، از جانب زرتشتیان، وظیفه خوردن اجساد از درندگان به پرندگان تغییر یافت. به همین خاطر دخمهها به مرور به ارتفاعات بلندتری رفتند تا دسترسی درندگان کمتر شود و پرندگان دید بهتری به اجساد داشته باشند.
راهنمای بازدید از دخمه زرتشتیان
دخمه زرتشتیان در بالای کوه ساخته شده پس برای افراد توانخواه یا سالمندان ممکن است غیرقابل بازدید باشد. برای رفتن به دخمه باید از پلهها بالا بروید تا به سازهی دایرهشکل دخمه برسید. هنگامی که به محوطه دخمه رسیدید بنایی قدیمی در ابتدا میبینید که برای مراسم عزاداری استفاده میشد. دیوار مدور بلندی برای جداکردن محوطه دخمه با سایر بناهای آن منطقه ساخته شده بود و در دامنه کوه میتوانید آبانبار را مشاهده کنید.
دخمه زرتشتیان یزد با روستا و شهر اطراف فاصله زیادی دارد و در بیابان است. دیوارهای اطراف دخمه از سنگ و سیمان و خشت و گچ ساخته شدند. این مصالح باعث میشود تا خاک روی دیوار نَشیند. محل ساخت دخمه به گونهای انتخاب شده که وزش باد و بارش، آلودگی را به سمت مناطقی که مردم زندگی میکنند، نکشاند و از طرف دیگر برای اینکه آلودگی اجساد به زمین نرسد، از خشت خام و گچ در کف دخمهها استفاده شده است.
سازهی دخمه برای اجساد مردان و زنان و کودکان تقسیمبندی میشده و استخوانهای آنها را شخصی بهنام سالار که وظیفه جمعآوری استخوانها و بردن اجساد را داشت جمعآوری میشد. سالار اجساد را بدون ارتباط با مردم از زمین برمیداشت و آنها را به گودال دخمه میبرد و بعد از خوردهشدن اجساد توسط کرکسها گودال را از استخوان تمیز میکرد.
عکس هوایی از دخمه زرتشتیان
سنتهای خاصی در ساخت این دخمهها وجود داشت. مثلا گفته میشود که بعد از اتمام ساخت دخمه، باید 4 میخ بزرگ، 36 میخ متوسط و 260 میخ کوچک بر زمین کوبیده شود.
“دخمهها با فاصله زیادی از روستا قرار داشتند بنابراین باید جادهای برای رسیدن به آن ساخته میشد. مردم جنازهها را از طریق جاده تا پای دخمه میآوردند و مسئولان آنجا جنازه را تحویل میگرفتند و از پلهها بالا میرفتند تا جنازه را به دخمه برسانند.”
نمایی از بادگیر و کوه دخمه
فضای گرد و مسطحی داخل دخمه با تخته سنگ احاطه شد تا آلودگی به بیرون درز نکند. در وسط دخمه به چاه عمیقی میرسید که سنگ متحرکی به نام ارویس، در آن قرار دارد. این چاه درواقع همان استودان است. در آن زمان باقیمانده استخوانهای اجساد را درون استودان میریختند تا تبدیل به خاک شود.
مراسم دخمهگذاری
کمی برایتان از مراسم تدفین زرتشتی بگوییم تا وقتی به دخمه یزد رسیدید، در جریان کامل روند تدفین دخمه قرار بگیرید. زرتشتیان مانند ادیان ابراهیمی معتقدند مرگ پایان زندگی نیست و آغاز شادی روح است. برای همین تلاش میکردند که هنگام برگزاری مراسم به هیچوجه گریه و زاری نکنند. با فوت شخص، لباس سفید به تن شخص متوفی میپوشاندند و او را به دخمه میبردند. از آنجایی که دخمه، خارج از شهر بود، باید مسافت زیادی طی میشد. بعد از رسیدن به دخمه، افراد در ساختمانی که نزدیک دخمه مخصوص مراسم و استراحت بود، میماندند. معمولا این ساختمانها شامل آشپزخانه و تالار میشد.
بعد از برگزاری مراسم، جسد در اختیار فردی به اسم سالار که همان صاحب دخمه بود، قرار میگرفت. در این لحظه، افراد با گفتن عبارت «روان نیاکان شاد»، فرد متوفی را بدرقه میکردند. بعد از این مرحله، مردم دیگر کاری به جسد نداشتند و باقی مراسم بر عهده سالار بود. او جسد را به دخمه میبرد و روی زمین میخواباند. کفنش را باز میکرد تا پرندگان به جسد دسترسی داشته باشند. لاشخورها تا وقتی سالار از دخمه بیرون نمیرفت کاری به جسد نداشتند.
دخیله، ساختمانی که در آن مراسم اجرا میشد.
بعد از اینکه پرندگان گوشت مردار را میخوردند، استخوان جسد در آفتاب خشک میشد و وقتی تعداد جنازهها به 12 عدد میرسید، مسئولان دخمه برای پاکسازی میآمدند. استخوانها را درون چاه وسط دخمه یا استودان میانداختند و هرچند ماه یکبار، داخل استودان، آهک و گوگرد ریخته میشد.