من فکر میکنم مهمترین و با ارزشترین تجربهی سفر آشنا شدن با افراد جدید است، نه دیدن منظرههای زیبا و گرفتن سلفی و کارهای مثل اینها. اما چطور باید با این افراد جدید آشنا شد؟ خیلی راحت میتوانید به سایتهای زیاد و متنوع کوچ سرفینگ، ملاقاتهای آنلاین و رخدادهای مختلف فیسبوکی سر بزنید؛ اما وقتی به تنهایی سفر میکنید چطور؟ وقتی وسط یک کشور خارجی بین تعداد زیادی آدم غریبه تنها هستید چگونه میتوانید یک ارتباط دوستانه و صمیمی برقرار کنید؟ آیا شما هم از صحبت کردن با غریبهها خجالت میکشید و احساس معذب بودن دارید؟ این مطلب راهنمایی برای شماست تا بتوانید با اعتماد به نفس، دوستان بیشتری را هنگام سفر خارج از کشور پیدا کنید. با راهنمای
پیدا کردن دوست جدید در سفر تنهایی همراه
اسمارتیز باشید.
شاید اینها را هم بپسندید!
هیچ وقت معلوم نیست قرار است با چه جور آدمهایی ملاقات کنید
بیایید فرض کنیم در یک دورهمی هستم که کسی را در آنجا نمیشناسم. من دوست دارم ارتباطات دوستانهای برقرار کنم که احتمالا مفید و به درد بخور باشند، ولی همچنین دوست دارم به من خوش بگذرد. در چنین شرایطی نیاز نیست حتما کار عجیبی بکنم یا خودم را به بقیه تحمیل کنم؛ فقط کافی است همصحبت خوبی باشم و احساس خوشایندی در بقیه ایجاد کنم.
پیدا کردن دوست جدید در سفر تنهایی؛ هر غریبهای میتواند یک دوست بالقوه باشد.
به خاطر تجربههایی که داشتم عموما مردم را به چند دسته تقسیم میکنم: بعضی که با اعتماد به نفس بیش از اندازه مدام حرف میزنند، کسانی که خجالتی هستند و یک گوشه در سکوت مینشینند و یا زنی که با لباسهای آنچنانی تلاش میکند تا توجه بقیه را جلب کند. غیر از اینها تعداد زیادی از مردم عادی هم هستند که صحبت کردن با آنها آسان و لذتبخش است و من دوست دارم چنین آدمی باشم.
“وقتی به این فکر میکنید که قرار است که دورهمی ناراحتکنندهای را تجربه کنید، اولین قدم را برای ناراحتکننده کردن آن دورهمی در سرتان برداشتهاید.”
بیشتر از این میترسم که جزو دستهی خجالتی و گوشهنشین باشم: کسایی که نمیتوانند ارتباط برقرار کنند، تنها گوشهای میایستند، سادهدلانه به افرادی که در حال صحبت با همدیگر هستند لبخند میزنند و امیدوارند کسی پیدا بشود و با آنها صحبت کند و به درون گروه بکشاند. اگر تجربهی قرار گرفتن در چنین شرایط را دارید، احتمالا یکی از این سناریوها برایتان تکرار میشود:
« نمیدونم چطور مدیریت کنم، اعتماد به نفسم خیلی کمه و بقیه خیلی مطمئن به نظر میرسند. معمولا خیلی خجالتی هستم. اولش خودم رو مجبور میکنم که تنها به سفر یا مهمونیای اینجوری برم، به خودم میگم تو میتونی یا بعضی وقتها به خودم میگم: مجبور نیستم برم؛ چرا باید خودم رو با این جماعت خرافاتی دمخور کنم. یه چیزی از درونم بهم میگه کار درست اینه که همچین جاهایی نرم».
پیدا کردن دوست جدید در سفر تنهایی؛ سعی کنید دنیای روابط انسانی را ساده و صمیمی ببینید
تصور و انتظاراتی که از خودتان دارید در نهایت اتفاق میافتند
اگر به این شکل از فکر کردن عادت کردهاید و به آن پر و بال دادهاید، هم مشکل و هم راهحل آن پیش شما است. زمان: وقتی به این فکر میکنم که باید بروم یا نه. مکان: درون سرم!
این انتظارات منفی، داستانپردازی و خیالبافی که چه اتفاقی خواهد افتاد، دقیقا مثل این میماند که پیش یک فالبین بروید و به چیزهایی که درون گوی شیشهای میبیند باور داشته باشید. این یکی از آن خیالبافیهایی است که پایه و اساس درست و حسابی ندارد.
“اگر به کمی انگیزه نیاز دارید، سری به پارک بزنید و ببینید کودکان چه راحت با هم ارتباط برقرار میکنند.”
پس وقتی به این فکر میکنید که قرار است که دورهمی ناراحتکنندهای را تجربه کنید، اولین قدم را برای ناراحتکننده کردن آن دورهمی در سرتان برداشتهاید. خیلی مهم است که به این قضیه باور داشته باشید. اگر فکر نمیکنید اینگونه باشد و فکرتان تاثیری داشته باشد، دفعهی بعدی که به یک دورهمی یا رخداد میروید این قضیه را امتحان کنید.
دیدگاهی مثبت و واقعگرایانه از خودتان را پرورش دهید
این کشف جدیدی نیست. همهی راهنماییهایی که برای «کمک به خود» پیدا میشود، به شما توصیه میکنند با انتظارات و افکار منفی مقابله کنید؛ در مجموع 2 راه برای اینکار وجود دارد: اولی این است که تصورات منفی از خودتان را کنار بگذارید و آن را با یک تصور مثبت و یا حداقل واقعگرایانه جایگزین کنید.
«واقعا اینطور نیست که من یک بازندهی تمام عیار باشم، یا بیش از اندازه خجالتی باشم و نتوانم با غریبهها صحبت کنم. موقعیتهایی هست که راحت این کار را انجام میدهم، مثلا وقتی سر کار هستم یا دوست دوستانم را ملاقات میکنم».
وقتی این مدل از تفکر جایگزین مدل قبل میشود و آن را بازسازی میکند میتواند خیلی به شما کمک کند. در چنین شرایطی متوجه میشوید که بیمیلی که قبلا داشتید خیلی اغراق شده و غیر واقعی بود؛ تواناییهایتان را به خودتان یادآوری میکنید و متوجه میشوید احتمالا از خیلیها بهتر هستید.
اشتباه است این است که در این روحیه افراط کنید و یک شخصیت جدید غیر واقعی برای خودتان بسازید:
« من یک برندهی تمام عیارم! میتوانم به آنجا بروم و با اخلاق خوبم دلربایی کنم و جمع را گرم کنم. دوست دارم بعد از امشب 10 تا درخواست دوستی جدید در فیسبوک داشته باشم». شاید این کار در کوتاه مدت جواب بدهد اما در بلند مدت متوجه میشوید که این شخصیت جدید با واقعیت همخوانی ندارد.
پیدا کردن دوست جدید در سفر تنهایی؛ اجازه بدهید احساسات درونی مثبتتان با افراد ارتباط برقرار کند.
بیخیال انتظارت نابجایی که دارید بشوید
بر خلاف راه اول که تاکید داشت برای خودتان انتظارات و افکار مثبت ایجاد کنید، راه دومی هم هست که اتفاقا من آن را بیشتر میپسندم و آن راه این است که انتظاراتتان را بیخیال شوید. واقعا چرا نباید از شر این همه فشار رها شد؟
«شاید بعد از ظهر حوصله سر بری بشه، شاید هم نه. معلوم نیست. به هر حال نیازی نیست ادا در بیارم. بقیه که من رو نمیشناسن. پس چرا باید هر چرت و پرتی که توی ذهنم هست رو بریزم بیرون؟ اتفاق خاصی نمیوفته اگر با چند نفر همصحبت بشم. مردم پرفکت نیستن، منم نیستم، و مردم احتمالا میفهمن من پرفکت نیستم، چه اهمیتی داره اصلا. اگر حوصلهم سر رفت زودتر بر میگردم و دفعهی بعد امتحان میکنم...».
این کار که باعث میشود انتظارات و فشارهایی که روی شما هست کم شود یک تاثیر و هدف بزرگ دارد: تا با خودتان احساس راحتی کنید. وقتی این فشار برای جذاب بودن یا داشتن اعتماد به نفس را کنار میگذارید، میتوانید به راحتی و به صورت طبیعی با مردم صحبت کنید. از این لحظه به بعد دیگر همه چیز بستگی به شرایط دارد و هر مورد با مورد قبلی فرق میکند.
برای بعضی از شما، توصیهی سادهای مثل این میتواند خیلی مفید باشد. اما بعضیها هستند که سالهاست عادت دارند از درون گوی شیشهای غمگین به خودشان نگاه کنند، خیلی خجالتیاند یا خیلی خودشان را قضاوت میکنند. ممکن است در چنین شرایطی نیاز به کمک متخصصین حرفهای داشته باشید. به هر حال خوب است که که به خودمان یادآوری کنیم هر دوست یا موفقیتی که الان داریم، یک زمانی غریبه و غیر قابل دسترس بودهاند. اگر به کمی انگیزه نیاز دارید، سری به پارک بزنید و ببینید کودکان چه راحت با هم ارتباط برقرار میکنند.