از میان راههای شناخت فرهنگها و تمدنهای مختلف، فیلم دیدن، راحتترین و کمهزینهترین راه ممکن است. این روزها هر کسی میتواند با اینترنت شبانه نامحدود و یک گوشی تلفن همراه، تعداد زیادی فیلم را از سایتهای مختلف دانلود کند و ببیند. ایتالیا از آن دسته کشورهاییست که فرهنگ و تمدن غنی دارد و خیلی از اماکن تاریخی و فرهنگی را در خود جای داده است. میتوانید فرهنگ و تاریخ ایتالیا را در میان فیلمهای سینمایی آن نیز جستجو کنید. اما واقعاً قبل از
سفر به ایتالیا چه فیلم هایی ببینیم؟
شاید اینها را هم بپسندید!
تقدیم به رم، به عشق: این فیلم به کارگردانی وودی آلن آمریکاییست و میتواند گزینه خوبی برای دیدن نماهای مختلف از شهر رم، پایتخت ایتالیا باشد. میتوانید در میان تمامی داستانها و نماهای فیلم، گوشه گوشهی شهر را ببینید و از آن لذت ببرید. داستان فیلم در واقع چند خرده روایت به هم تنیده است که به شکلی مجزا ولی یکپارچه روایت میشود. کارمندی که به تازگی تبدیل به یک شخص مشهور شده؛ یک معمار که به خیابانی که در آنجا دوران دانشجوییاش را میگذرانده، بازگشته است؛ یک زوج جوان که در حال گذراندن ماه عسلشان هستند و یک کارگردان اپرا که ناامیدانه به دنبال خوانندههای بااستعداد میگردد؛ روایتهای مختلف این فیلم را تشکیل میدهند. وودی آلن بر طبق همان سنت "هر سال، یک فیلم" خودش، در سال 2012 این فیلم را با بازیگری پنهلوپه کروز، خاویر باردم، روبرتو بنینی، جسی آیزنبرگ و آلک بالدوین روی پرده نقرهای فرستاد. این فیلم هم مانند تمامی کارهای دیگر آلن، دارای حس شوخ طبعی و طنز سیاهیست که مشخصه کارهای آلن به حساب میآید.
نمایی از فیلم دزد دوچرخه | ویتوریا دسیکا
دزد دوچرخه: فیلم دزد دوچرخه، میتواند روایتی از تهی دستان و کارگران زحمتکشی باشد که در ایران خودمان نیز زیاد دیده میشوند. ویتوریا دسیکا، با این فیلم تا یک قدمی جایزه اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان 1949 نیز رفت ولی در کسب آن ناکام ماند. محیط سیاه و سفید فیلم (که البته به دلیل نبود امکانات تصویربرداری رنگی بود) توانسته غم و اندوه فیلم را بهتر و بیشتر نشان دهد. با دیدن این فیلم، میتوانید نزدیکیهای بین سینمای ایران قبل انقلاب و تاثیرگیریهای آن از سینمای ایتالیا را نیز دریابید. داستان فیلم، روایت پدریست که به تازگی شغل زدن برچسبهای کاغذی روی دیوار را پیدا کرده است. پدری که به دلیل تنگدستی، حتی دوچرخه خود را در رهن بانک گذاشته بود. در هنگام کار، به ناگهان دوچرخه او به سرقت رفته و در تمامی سکانسهای بعدی، او و پسرش به دنبال یافتن دزد دوچرخه هستند تا پدر بتواند دوباره به سر شغل قبلی خود بازگردد. نماهای غمانگیز و بهتآور از فاصله طبقاتی در ایتالیای بعد جنگ جهانی، میتواند فرصت خوبی برای شناخت این کشور باشد.
جاده: اگر به دنبال فیلمهای نوآر و فلسفلی دنیای سینما هستید، جاده میتواند گزینه خوبی برای شما باشد. فدریکو فلینی این فیلم را در سال 1954 ساخت و توانست جایزههای متعددی را از جشنوارههای داخلی و خارجی برای آن دریافت کند. موفقیت فیلم به حدی بود که توانست جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان سال 1956 و بهترین فیلم جشنواره ونیز سال 1954 را از آن خود کند. آنتونی کوئین که بیشتر او را برای ایفای نقش در فیلم زوربای یونانی و عمرمختار میشناسیم، نقش اول مرد این فیلم را بر عهده دارد. او معرکهگیری قویهیکل و خشن است که دخترکی را از مادرش خریداری کرده و میخواهد با سفر به شهرها و جاهای مختلف، دنیا را به دخترک نشان دهد. در این فیلم میتوانید جاهای مختلف ایتالیا و همینطور رسم و رسوم خیلی از آنان را مشاهده کنید.
زندگی زیباست اثر روبرتو بنینی
زندگی زیباست: روبرتو بنینی با ساخت این فیلم، در واقع اثری فراموش نشدنی را برای تاریخ سینمای ایتالیا خلق کرده است. زندگی زیباست روایت ایتالیا در زمان
جنگ جهانی دوم است. این فیلم، از شاهکارهای روبرتو بنینی محسوب میشود و یک کمدی درام کامل را به شما نشان میدهد. در تمامی صحنههای فیلم میتوانید لبخندی به نشانه تلخی به لب داشته باشید، چیزی که در همه فیلمهای امروزی نمیتوان یافت. داستان فیلم در مورد مردی یهودی به نام گوییدو است که با قدرت گرفتن فاشیستها در ایتالیا و نازیها در آلمان، به همراه همسر و پسر خردسالش راهی کمپهای کار اجباری میشود. تمام تلاش گوییدو بر آن است که پسرش، چیزی از جنگ و کشتار نفهمد و تصور کند در بازیای کودکانه قرار دارد. فیلم به دو نیمهی شهری و اردوگاهی تقسیم میشود و میتواند به شما حس و حال دوران جنگ ایتالیا را بدهد. این فیلم توانست اسکار بهترین فیلم و بهترین بازیگری نقش اول مرد سال 1998 را برای روبرتو بنینی به ارمغان بیاورد. بنینی در این فیلم تمام تلاش خود را کرد تا نشان دهد زندگی بیشتر از آن که درد و سختی باشد، همچون بازی کودکانه، آسان و خندهدار است.
مونیکا بلوچی در کمحرفترین نقش خود توانست تنها با میمیکهای صورت، درد و رنج مالنا را به مخاطب بفهماند
مالنا: نمیتوان از جنگ جهانی حرف زد و در این میان، مالنا، اثر خارقالعاده جوزپه تورناتوره را نادیده گرفت. مالنا داستان عشقی نافرجام و ممنوعه در میانهی جنگ جهانیست. مونیکا بلوچی در این فیلم، از بهترین بازیهای دوران کاریاش را به نمایش گذاشت. داستان فیلم حول پسر بچهای نوجوان میچرخد که درگیر حال و هوای دوران بلوغ است. او دلباخته مالنا، زنی زیبارو میشود که شوهرش را در بمباران هوایی از دست داده و اکنون بیپناه و تنها در روستایی کوچک زندگی میکند. فیلم مالنا، داستان خود را از دریچه نگاه زن نیز روایت میکند. میتوانید تقابل نگاه مردها به زنها، رفتار زنهای روستا در قبال مالنا و تلاش پسرک برای نجات مالنا را در تمامی صحنههای فیلم مشاهده کنید. روایت مالنا تلاش میکند تا ایتالیای پس از موسولینی و جنگ جهانی را برای مردم نقل کند. میتوانید با دیدن این فیلم، حسی متفاوت را در شناخت ایتالیا تجربه کنید.
سینما پارادیزو: سینما پارادیزو از دیگر فیلمهای جوزپه تورناتوره است که اتفاقاً در بین بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایتالیا و جهان نیز قرار دارد. موسیقی متن شاهکار این فیلم را احتمالاً بارها و بارها از رسانههای مختلف شنیدهاید. موسیقی متن این فیلم را انیو موریکونه به همراه پسرش ساخت. داستان فیلم سینما پارادیزو، همان طور که از اسم آن مشخص است، ستایش سینماست. این فیلم روایتی از کودکی به نام سالواتوره است که دوستی نزدیکی با آپاراتچی سینما پارادیزو روستا (آلفردو) دارد. سالواتوره عاشق سینماست و تمامی روز خود را در سینما میگذارند. با رسیدن به ایام جوانی، سالواتوره عاشق دختری به نام النا میشود و این عشق، مسیر داستان را عوض میکند. در تمامی طول فیلم، ما سعی در فهمیدن نوع رابطه و فراز و فرودهای عشق سالواتوره و النا هستیم. سکانس پایانی فیلم، در بین برترین سکانسهای تاریخ سینمای جهان قرار دارد. با دیدن این فیلم میتوانید علاوه بر داشتن لحظاتی مفرح و زیبا، شناخت خوبی از ورود سینما به ایتالیا و نحوه برخورد مردم با آن را پیدا کنید.
رابرت دنیرو در نمایی از فیلم پدرخوانده (قسمت دوم)
پدرخوانده (قسمت دوم): نمیتوان از لیستهای سینمایی برتر حرف زد و نامی از پدرخوانده؛ شاهکار فرانسیس فورد کاپولا و ماریو پوزو نیاورد. مارلون براندو نقش پدرخوانده را برای تمامی تاریخ، ماندگار کرد. اما قصهی پدرخوانده در قسمت دوم، عمدتاً وارد جوانی کورلئونه بزرگ و شروع کسب و کارش در ایتالیا میشود. این فیلم، به خوبی نقش مافیا منطقهی سیسیل را در تجارتهای ممنوعه آن دوران (قاچاق کالا و مشروبات الکلی) نشان میدهد. همچنین سنتها و روابط در خانوادههای ایتالیایی را به مخاطب میفهماند. رابرت دنیرو که در این فیلم نقش جوانی دون کورلئونه را بر عهده دارد، برای این فیلم برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و این فیلم، از نظر امتیازی، بهترین قسمت سهگانه نیز به شمار میآید. موسیقی حزنانگیز و جاودانه نینو روتا نیز توانسته تا حس و حال مافیایی فیلم را به خوبی منتقل کند.