هخامنشیان؛ افتخار هویت ایرانی

24 اسفند، 1398
9 دی، 1398
مدت مطالعه :
اگر از هر ایرانی بخواهید فقط یک اسم را از بین تمام اشخاص و اتفاقات تاریخی ایران انتخاب کند، تقریبا تمام افراد بدون معطلی نام کوروش کبیر را به زبان می‌آورند. سلسله یا دودمان هخامنشیان باشکوه‌ترین دوره‌ی تاریخی ایران باستان بود که هنوز هم شهرتش در کتاب‌های تاریخ و معماری جهان نوشته می‌شود. البته که شکوه این سلسله هم به خاطر وسعت قلمرواش بود هم به خاطر پادشاهان قدرتمندی که داشت. اگر می‌خواهید راجع به سلسله دقیق‌تر بدانید، این مطلب اسمارتیز کمک‌تان می‌کند.
دودمان هخامنشی از کجا شروع شد؟
سرسلسله‌ی هخامنشیان همان‌طور که از نامش پیداست فردی بود به نام هخامنش. این خاندان قبل از قیام کوروش کبیر بر ضد پادشاهی ماد در منطقه‌ی پارس سکونت داشتند و از طایفه‌ی پاسارگادی‌ها به حساب می‌آمدند. تبار کوروش کبیر به ترتیب افراد زیر هستند که شاخه‌ی اصلی دودمان هخامنشی‌اند: چیش پش اول، کمبوجیه اول، کوروش اول، چیش پش دوم، کوروش دوم، کمبوجیه دوم و در نهایت کوروش سوم که همان کوروش کبیر است.
قبل از اینکه کوروش کبیر بر ضد اژدهاک (آخرین پادشاه ماد) قیام کند و او را شکست دهد، هخامنشیان توانسته بودند ایلامی‌ها را شکست دهند و پادشاهی آن‌جا را در اختیار داشتند. از همین طریق آن‌ها توانستند به تدریج نیروی خودشان را برای جنگ بزرگ با ماد‌ها آماده کنند. جنگی که در 551 سال قبل از میلاد اتفاق افتاد؛ یعنی بیشتر از 2500 سال قبل!
کودکی کوروش بزرگ
همیشه وقتی راجع به کوروش کبیر می‌خواهیم چیزی بگوییم، پای افسانه و اسطوره هم وسط می‌آید. در اسناد و کتاب‌های تاریخی مختلف نام‌های متفاوتی از کوروش آمده: نام‌هایی مثل کورائوس، کوراش، کورش و کورُس. داستان یا افسانه‌ی کودکی کوروش بسیار جالب است. پادشاه حکومت مادها که اسمش آستیاگس بود دختری داشت به نام ماندان. آستیاگس شبی خواب می‌بیند که از دخترش آن‌قدر آب خارج می‌شود که تمام همدان (پایتخت مادها) و آسیا را غرق می‌کند. مغان یا همان روحانیان دربار پادشاه، خواب را ناگوار و بد تعبیر می‌کنند. همین تعبیر خواب باعث می‌شود که پادشاه از ترس از دست دادن تاج و تخت، اجازه‌ی ازدواج دخترش با بزرگان قبیله‌ی ماد را ندهد. سرانجام ماندان (ماندانا) با کمبوجیه از خاندان پارس ازدواج می‌کند که آن زمان طایفه‌ی کوچک و مطیعی بودند و خطری برای پادشاهی نداشتند. بعد از یک سال که ماندان باردار شده بود، پادشاه خواب می‌بیند که از شکم دخترش شاخه‌های تاک می‌روید و تمام جهان را می‌پوشاند. شاه دختر خود را به همدان فرا خواند و او را زندانی کرد تا فرزندش به دنیا بیاید. سپس نوزاد را به دست هارپاگ سپرد تا او را بکشد.
هارپاگ خودش از این کار می‌ترسید پس تصمیم گرفت نوزاد را به دست چوپانی بدهد و از او خواست بچه را در کوهستان‌ها رها کند تا طعمه‌ی حیوانات وحشی شود. همسر چوپان به تازگی پسری زاییده بود که به دلیل بیماری مرده بود. آن‌ها طفل مرده را در کوهستان رها کردند و کوروش را به جای آن به عنوان فرزند خودشان بزرگ کردند.
کوروش در این مکان و در کنار چوپان و زنش بزرگ شد و طی ماجراهای عجیبی پادشاه از زنده بودن او خبردار شد. این بار مغان گفتند که خطری از جانب کوروش پادشاهی را تهدید نمی‌کند. برای همین آستیاگس از کشتنش صرف نظر کرد و او را به پارس، پیش پدر و مادرش فرستاد. افسانه‌ای هست که می‌گوید کوروش در دل طبیعت وحشی پرورش یافت و سگ ماده‌ای او را پیدا کرده، به او شیر داده و از او مراقبت می‌کرده تا بزرگ شود. «سپاکو» نام همسر چوپان هم به زبان مادی معنی سگ ماده می‌دهد و این داستان از اینجا سرچشمه گرفته است.
قیام کوروش بر ضد آستاگس یا اژدهاک
هارپاگ همچنان در دربار پادشاه مشغول بود با این حال کینه‌‌ی عمیقی از آستیاگس داشت. چون آستیاگس پسر 13 ساله‌ی هارپاگ را کشته بود و با آن غذایی پخته بود و به زور به هارپاگ خورانده بود. هارپاگ بعد از این واقعه به طور پیوسته با کوروش در ارتباط بود و او را وسوسه می‌کرد تا لشکری تشکیل دهد و بر ضد اژدهاک قیام کند. او که از نزدیک شاهد فساد و خون‌خواری اژدهاک بود، از صمیم قلبش دوست داشت شکست مادها را ببیند و هیچ‌کس را بهتر از کوروش برای پادشاهی بر سرزمین‌های ایران نمی‌شناخت.
بالاخره کوروش با کمک طایفه‌های پارسی و هارپاگ، آستاگس را شکست داد و سلسله‌ی هخامنشیان را ایجاد کرد. 
شکوه سلطنت کوروش و هخامنشیان
بعد از اینکه کوروش، مادها را شکست داد به سایر مناطق ایران هم لشکر کشید. این لشکرکشی‌ها با غلبه بر مناطق مختلف همراه بود. مثلا ایلامی‌ها در جنوب غرب ایران مقابل هخامنشیان زانو زدند و پایتخت‌شان یعنی شوش به پایتخت و شهر مهم هخامنشیان تبدیل شد. نکته‌ی جالب در جریان این لشکرکشی‌ها، حفظ آرامش بود. کوروش به دنبال خونریزی نبود و اجازه می‌داد که مناطق تحت سلطه‌اش همچنان به دین و فرهنگ خودشان پایبند باشند. 
 
نقاشی باستانی از کوروش کبیر
تصویری نقاشی شده با موضوع کوروش کبیر پس از فتح بابل
یکی دیگر از جنگ‌های معروف کوروش با کشورهای همسایه، جنگ با لیدیه (ترکیه امروزی) و مصر بود. البته به جز ترکیه، یونان، قفقاز و آسیای صغیر هم شامل این مناطق می‌شد. در ادامه‌ی پیروزی‌های سلسله‌ی هخامنشیان با کوروش کبیر، حکومت‌های یونانی و بابل نیز با کمترین درگیری تسلیم شدند و به این ترتیب بزرگ‌ترین قلمرو حکومتی تاریخ باستان تحت نظر هخامنشیان و حکومت ایرانیان شکل گرفت.
مرگ کوروش کبیر
همیشه راجع به مرگ کوروش اختلاف نظر وجود دارد. همانطور که راجع به نحوه‌ی تولدش وجود داشت. به طور کلی دو روایت مختلف در مورد مرگ کوروش هست. کِزنفون یکی از مورخان یونانی که تقریبا معاصر هخامنشیان بوده معتقد است کوروش به مرگ طبیعی در پاسارگاد از دنیا رفته است. او به خواب می‌بیند که خدایان او را به سوی خود فرا می‌خوانند. وقتی بیدار می‌شود به تدریج کارهای خود را انجام می‌دهد و پند و اندرزهای فراوانی به بازماندگان می‌دهد و می‌میرد.
اما مورخان دیگری هستند که می‌گویند کوروش کبیر در جنگ با سکاها زخم خورد و پس از 3 روز در گذشت. در هر صورت مدت پادشاهی او از زمان فتح همدان تا مرگش حدود 22 سال بود. همان طور که می‌دانید مقبره کوروش کبیر هم اکنون در پاسارگاد است که برای دیدنش باید برنامه‌ی سفری به شیراز ترتیب دهید. 
هخامنشیان پس از کوروش کبیر
اولین کسی که پس از کوروش به پادشاهی رسید کمبوجیه یا کامبیز بود. او فرزند ارشد کوروش بود و بزرگ‌ترین دست‌آورد دوران حکومتش فتح مصر بود. یکی از نقاط تاریک دوران حکومتش هم قتل برادرش بردیا است.

می‌گویند کشته شدن بردیا از سر حسادت بود. یک روز، پادشاه حبشه، کمان کوچکی به اندازه‌ی دو بند انگشت برای آن‌ها می‌فرستد و کمبوجیه موفق نمی‌شود زه آن را بکشد. وقتی بردیا این کار را انجام می‌دهد، کمبوجیه از روی حسادت او را به ایران برمی‌گرداند. کمبوجیه شب خواب می‌بیند که برادرش به ایران رفته و بر تخت پادشاهی نشسته است بنابراین بلافاصله چند نفر را به دنبال او می‌فرستد و در راه او را به قتل می‌رساند. 



پس از کمبوجیه، شخصی به نام گئومات مغ (بردیای دروغین)، از مرگ بردیا فرزند کوروش با خبر می‌شود و خود را با دسیسه‌های فراوان به جای او می‌گذارد و بر تخت پادشاهی می‌نشیند تا سرانجام پس از یک سال داریوش بزرگ او را به قتل می‌رساند و تخت پادشاهی را مال خودش می‌کند. بعد از داریوش هم پادشاهان بزرگ دیگری مثل خشایارشا و اردشیر به تخت سلطنت می‌نشینند.  
 
بزرگ‌ترین قلمرو امپراطوری ایران
قسمت‌های سبزرنگ قلمرو هخامنشیان را نشان می‌دهد

در مجموع 13 پادشاه پس از کوروش بر تخت سلطنت ایران نشستند و در انتها نتوانستند مانع شکست ایران از ارتش اسکندر مقدونی شوند. البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که حمله‌ی اسکندر دلیل اصلی سقوط هخامنشیان نبود. مالیاتی که از مردم گرفته می‌شود در اواخر دوره‌ی هخامنشی افزایش پیدا کرده بود و همین باعث نارضایتی شده بود. از طرف دیگر هم به خاطر گستردگی قلمرو هخامنشی، پادشاهان این سلسله وقت اداره‌ی دقیق مناطق مختلف را نداشتند. برای همین هویت یکپارچه‌ای وجود نداشت که عِرق خاصی به دفاع از کشور داشته باشند. 
تاثیرات هخامنشیان در دنیای فرهنگ و هنر
هنر و فرهنگ در دوره‌ی هخامنشیان به دلیل زیاد بودن قلمروهای تحت حکومت بسیار تلفیقی و متنوع بوده است. با این حال مانند هر حکومت و سرزمین باستانی، هنر بیشتر در خدمت دربار بوده و اوج هنر نمایی استادان و هنرمندان آن زمان را می‌توان در آثار معماری و مجسمه‌های به جا مانده مشاهده کرد. به صورت کلی چند رشته‌ی عمده‌ی هنری در این عصر بسیار مورد توجه بوده‌اند که شامل پیکرتراشی، حجاری، فلزکاری و قالی‌بافی بود. مجموعه‌ی این‌ها در ساخت و تزیینات تخت جمشید و پاسارگاد به اوج خودش رسیده است.
مهارت در حجاری در این دوره به حدی رسیده است که پیکره‌ها یا یادمان‌های بزرگ پادشاهان با ظرافت بی‌نظیر روی کوه‌ها تراشیده می‌شدند و سرستون‌های چشمگیر تخت جمشید که هنوز باقی مانده‌اند شاهد دیگری بر این حرف است. یکی از فرش‌های دوران هخامنشی یعنی فرش پازیریک هم در سال 1950 کشف شد که نشان می‌داد این هنر از چه جایگاه و ظرافت بالایی در عصر هخامنشیان برخوردار بوده.
ثروت عظیم هخامنشیان در جهان شهرت داشت
ظروف طلایی ظریف در عصر هخامنشی که نشان‌دهنده‌ی هنر والای آن دوران است


با این حال مهم‌ترین آثار هنری دوران هخامنشی، آثار معماری باقی مانده از آن دوران است که در تخت جمشید، پاسارگاد، بیستون، شوش و ... قابل مشاهده است. بسیاری از باقی‌مانده‌های این آثار در معتبرترین موزه‌های جهان مثل موزه‌ی لوور فرانسه نگهداری می‌شوند. روی بسیاری از این آثار نقش‌های کنده‌کاری شده که علاوه بر ارزش نمادین و هنری، نشان دهنده‌ی بخشی از آیین‌های زندگی مردم در دوران باستان هم هستند. آثار فلزی طلا و نقره نیز در این دوره بسیار مورد توجه بوده. برای مثال زیورآلات زیبای زیادی در حفاری‌های مختلف کشف شده‌اند که به احتمال زیاد متعلق به افراد درباری بودند. همچنین اکثر ظروفی که مورد استفاده قرار می‌گرفتند فلزی بودند و با طراحی‌های ظریف و زیبایی ساخته شده بودند.
 
مشهور‌ترین اثر به جا مانده از دوران هخامنشیان
استوانه‌ی کوروش که در موزه‌ی بریتانیا نگه داشته می‌شود

آخر مطلب‌مان را هم با معروف‌ترین اثر به جا مانده از امپراطوری هخامنشی تمام می‌کنیم. منشور یا استوانه‌ی کوروش سند فرهنگی مهمی از این دوره بود که به خوبی وضعیت اداره‌ی کشور و حقوق مردم در برابر نظام پادشاهی هخامنشی را نشان می‌داد. برای دیدن این منشور باید راه درازی را در پیش بگیرید و به بریتانیا بروید. این استوانه در موزه‌ی بریتیش نگهداری می‌شود.

دوستام کیان صدام می‌کنن. عاشق موسیقی‌های سنگین و زیبایی‌های پیچیده هستم،‌ به خاطر همین سفر جذبم می‌کنه. چون یه فرآیند طولانی و دقیقه؛ باعث می‌شه برای یه مدت نامعلومی وارد داستان‌ها و درگیری‌های غیر قابل پیش‌بینی بشی. دانشجوام و درگیر کتاب، پرخور و درگیر غذا، شاداب و درگیر عشق. می‌نویسم تا تجربه‌ها و نظراتم را به بقیه به اشتراک بذارم می‌دونم که به درد می‌خوره.

امتیاز دهید 2 دیدگاه ۵ / 3.9 154 نفر
نظرتو با ما مطرح کن
نظرات دیگران
مهمان
11 اردیبهشت، 1399

خوب بود ولی من یه جای دیگه شنیدم که کوروش2 کوروش کبیره

پاسخ اسمارتیز :
ممنونم
بله درسته، کوروش اسمشو از روی جدش براش انتخاب کردن برای همین به کوروش کبیر معروفه تا تمایز داشته باشه
مهمان
11 اردیبهشت، 1399

عااااااااااااااالییییییییی بوووووووددددد👌👌👌👌👌کاش بیشتر راجب مقدونی توضیح میدادن

پاسخ اسمارتیز :
ممنونم ازتون که خوندید و مرسی برای نظرتون
از اونجایی که مطلب راجع به هخامنشیان خیلی زیاد هست، تصمیم گرفته شد که در حد و اندازه ای نوشته بشه که حوصله خواننده سر نره.
مرسی از نظرتون